31 روز.. .
امروز فهمیدم عمر این وبلاگم هم اندازه ماه تیر هستش :دی
این هفته خوب بود.
تقریبا دارم به همه اون برنامه هایی که گفتم میرسم! از مطالعه برای زبان گرفته تا مطالعه برای پروژه. جلسات خوبی هم با استادم داشتم و تقریبا میشه گفت تونستم خودم رو اثبات کنم.
راستی شب 23 رو تونستم برم احیا! خیلی خوب بود. رفتم با دو تا از دوستان مسجد دانشگاه. خیلی خوب بود. مراسمش مناسب و عالی بود به نظرم واقعا لذت بردم. سخنران حجه الاسلام قرائتی بود. برای خیلیا دعا کردم اگه خا قبول کنه البته. البته خیلی چیزا هم خواستم امیدوارم که اگه صلاحم باشن و برسم اگه هم نه تحمل نرسیدن رو داشته باشم!
قرار بود دوشنبه برم خونه تا عید فطر بعد تعطیلات عید رو برم اصفهان پیش داداشم اما به خاطر یه نامه رفتنم به خونه که لغو شد اما برنامه رفتن به اصفهان فعلا کمابیش پا برجاست. البته قطعی نشده اما خوب گمانه زنی هایی شده.
خداییش تهران خیلی گرمتر از جاهای دیگه است! دیگه کویرم که آدم بره شب هوا سرد میشه اما تهران شب و روزش گرمه. هر روز صبح پا میشم میرم دانشگاه میگم تا افطار میمونم اما هر روز یه اتفاق می افته مجبور میشم ساعت 15 بیام خوابگاه!
امروز یکی دیگه هم بهم گفت مسیری که برای ادامه تحصیل دکتری فکر کردم خیلی خوبه اما هنوز واحمه(واهمه!) دارم ازش و میترسم! می ترسم شروع کنم و کم بیارم! یه همت بلند دیگه میخوام!
- ۹۳/۰۴/۳۱
میری خودکار بیک میخری ۱۰۰ تومن،
ولی لاک غلط گیر ۱۰۰۰ تومن.
تو این زندگی حتی رو کاغذ هم اشتباه کنی برات گرون تموم میشه.
پس دقت کن!